بازدید امروز : 197
بازدید دیروز : 392
«کرامت انسانی» مدعیان اصلاحات!
کسی تردید ندارد که دوم خرداد 76 و ماجراهای پس از آن بهسبب آثار فرهنگی و سیاسیاش از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد. زمانی که حتی سخن گفتن عادی در حوزههای سیاسی و فرهنگی درباره عملکرد دولت، برچسب تابوشکنی میخورد، تریبونهای رسمی کشور یکباره به مکانی برای به چالش کشیدن بسیاری از اصول مورد حمایت نظام تبدیل شد.
البته در این میان حتی برای کسانی چون من که در گیرودار انتخابات ریاست جمهوری، انتخاب خاتمی را چیزی شبیه یک فاجعه سیاسی تلقی می کردیم، برخی شعارهای جریان جدید جذاب بود؛ آنچنان که دستان انتظارمان را زیر چانه گذاشتیم تا ببینیم سرانجام «عزت ملی»، «احترام به رقیب سیاسی»، «تحمل مخالف» و از همه مهمتر «حفظ کرامت انسانی» چه میشود.
خاتمی در طول 8 سال، ساعتها سخنرانی کرد، ده ها روزنامه و نشریه آمدند و رفتند و مجموعه ای از علاقهمندان به سیاست بازی و سیاسی کاری ذیل عناوینی چون روشنفکر یا ژورنالیست، چماق فحاشی و تهمت را بر روی صفحات شهر میچرخاندند. شعارهای زیبایی که حتی ما را منتظر گذاشته بودند، لابلای این بداخلاقی ها حیران بودند؛ ولی برای کسانی که عمر خود را در فضای دانشگاه ها و مراکز فرهنگی سپری کرده بودند، ترور معنای «کرامت انسانی» و «تحمل مخالف»، فاجعهای دردناک به حساب میآید.
خیلی طول نکشید که با حذف آخرین بازماندگان گفتمان انقلاب از مصادر دولتی و جایگزین کردن افراد جدید، خیال اصلاحطلبان راحت شد و این خیال راحت، زبان تهافت بسیاریشان را بر روی مخالفان باز کرد؛ تا آنجا که هر روز سرمقاله ها و یادداشتها آکنده از الفاظی تحریکآمیز، به سمت مخالفان سیاسی نشانه رفت. بسیاری عناصر نشانه شناختی انقلاب و دفاع مقدس، با فاشیسم، تحجّر، خشونت و امثال این تعابیر گره زده شد و چفیه، بسیجی، محاسن، نماز جمعه و... مورد هتاکی فرصتطلبان قرار گرفت. تا جاییکه بهخاطر دارم، خاتمی در مراسم روز دانشجوی سال 79 در دانشگاه علم و صنعت از فرط عصبانیت یارانش را بهخاطر شعارهای زشتشان به باد انتقاد گرفت. البته چه میتوان کرد که قدرت شیطانی بسیاری از رسانه ها، لبخندهای زیبای خاتمی را لابلای معانقه با سران خوش لباس کشورهای ثروتمند اروپایی بیش از بداخلاقی های بسیاری از یارانش و صد البته بسیار بیشتر از بیچارگی محرومین فراموش شده نشان میداد.
شاید آن هنگام که رهبر معظم انقلاب اسلامی «کرامت انسانی» را با رفع فقر و محرومیت و محروم نوازی گره زد، کمی دل آتش گرفته ما خنک شد، ولی بازی همان بود که بود.
ماجرای 8 سال حکومت اصلاح طلبان خوش پوش و خوش سخن)!( گذشت؛ ولی سایه سیاه معانی تقلیل دهنده و تراژدی ترور «کرامت انسانی» ادامه دارد. شاید واخوردگی در صحنه سیاست -که تجلی بخش اندکی از پاسخ حقیقی محرومین و حامیان راستین اسلام و انقلاب به شعارهای جعلی و بدلی این هشت سال بود- بیش از پیش عصبانیت یاران ژورنالیستپیشهِ خاتمی را برانگیخته است. بسیاری از نشریات اصلاحطلب با زبانی برندهتر، لحنی عصبانی تر و الفاظی بیادبانهتر، مخالفان شان را می کوبند و به دور از رگه های انسانی انصاف و عدالت، ناله می کنند. هیچگاه اینچنین صفوف ولایتمداران و مخالفان، شفاف نبوده است که حتی پس از فرمان شفاف مقام معظم رهبری برای حمایت از دولت و اجتناب از تخریب و بی انصافی، بسیاری بی شرمانه راه خود را ادامه دهند و بر باطل خویش اصرار ورزند.
اخیراً خواندم که حسین مرعشی دولت نهم را «رادیکال و بیریشه» خوانده بود! آنگاه درست چند خط پایین تر بر اصالت های نظام، مبتنی بر معماری امام راحل(ره) و چتر حمایتی رهبر انقلاب و احترام به جریان اصولگرای رقیب سخن گفته بود! شگفت زده شدم از اینهمه تعارض و تناقض.
تاریخ به دور از گرد و غباری که رسانه ها به راه انداخته اند، قضاوت خواهد کرد که «کرامت انسانی» و «تحمل مخالف» با چند چهرگی و سخن پراکنی و تخریب اصلاح طلبان بیشتر تناسب دارد یا سعه صدر احمدی نژادی که تمامی دوائر دولتی را از شکایت علیه رسانه های مخالف منع کرد.
نگرانی برای آینده سیاسی ایران البته یک نگرانی جدی و بجاست، ولی کم رنگ شدن ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی و رواج بی مبالاتی در گفتار و رفتار سیاست بازان بسی نگران کننده تر است. آیا احمدی نژاد می تواند با ادامه مشی ستودنی خویش، این بیماری های گسترده شده را چونان سال های پیش از دوم خرداد مهار کند؟ آیا او می تواند برای تحقق ارزش ها و «کرامت انسانی»، عقربه های زمان را به پیش از خرداد 76 بازگرداند؟!
وحید یامین پور، هفته نامه پرتو سخن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید